جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۰۴ ب.ظ
سخت است به خودت قول داده باشی که دیگر سمت وبلاگ و وبلاگ نویسی نیایی اما
نشود، می دانی ؟! می خواهم بنویسم برای آینده ی خودم ، برای روزهای بعد
... برای روزهای که فراموشم نشود چه بود و چگونه گذشت ... که حال این
روزهایم چگونه است ...
وسوسه وبلاگ نویسی و زدن حرفهایی که گاهی سر
دلم می ماند وادارم کردم یک بلاگ درست کنم و تویش حرافی کنم ! هر چند ذهن
مردم این روزها بصورت شبانه روزی پای وسایل ارتباط جمعی مجازی سالاد می شود
و مردم پای اینترنت و ملحقات آن سوء تغذیه فکری گرفته اند و کسی نیازی به
حرافی بیشتر و دنیای مجازی هم نیازی به یک بلاگ بیشتر ندارد ... بخاطر همین
مَردی به رنگ زمستان برای دل ِخودش خواهد نوشت ...
آری ، می نویسم برای نخواندن! احیانا اگر خواندی برای من هم بگو چه نوشته ام !

پاسخ:
رنگ بنفش ؟!
سوال جالبیه ... باید بهش فکر کرد
حالا شاید همه نمی شناختن اما خب بوده رنگ بنفش :)
پاسخ:
:)
این نظر دلگرمی خوبی برای شروع بود
پاسخ:
عجله نکن آقا میلاد ...
به قول خودت تا اینجا ... شاید بعدا طوری شد خواستی منهدممون کنی
:))
پاسخ:
جوابش سخته ... چون آدم از بعدش خبر نداره ...
ولی خدا نکنه اینجور بشه ... واسه بچه ها ما خیلی مشکلات زیادی خواهد وجود داشت که اینترنت یکی شه
:)
گر چه من خودم هنوز بچه ام
:(
پاسخ:
حالا شد ...
آخه میگن جنگ اول به از صلح آخر است ...
با اجازه لینک شدید
:)
پاسخ:
عالیه ...
منم یه زمانی دلم می گرفت می نوشتم
اما بعدش رو کردم به موزیک و آهنگ و هر چی که هست ...
حالا بازم نوشتن ...
پاسخ:
سلام ...
ممنونم ، راستیش من همیشه فکر می کنم با 22 سال سن خیلی پیر شدم ! همیشه حسرت 15 ، 16 ساله ها رو میخورم
اما اینکه شما می گید سن کمی دارید ، کمی امیدوارمون کرد
:)
پاسخ:
سلام ...
نظر لطف شماست
:)
موفق و پیروز ...
پاسخ:
سلام از ماست :)
محتاجیم به دعای شما خوبان ...
پاسخ:
انقد از این دراز کشیدن ها داشتم ، انقد از این برچسب ها زدم :))
من از این مرجله خیلی وقته عبور کردم نرگس خانوم
:))
چشم ، مزاحمتون می شم ...
:)
پاسخ:
ممنونم :)
نه که نداشته باشم ، دارم ! اما از نوع خیلی خاصشه ! دل نگرانی هام هم به آدما نمیخوره :(
پاسخ:
من هم 7 ، 8 سالی سابقه ی دوست بودن با وبلاگ نویسی رو داشتم ! اما هر دفعه به یه دلیلی کنار گذاشتم !
ولی به قول شما آخرش دیدم نمی شه و غیر ممکنه !
حالا هم باز اومدم ، امیدوارم ایندفعه تا آخر برم
:)
پاسخ:
خوبه ، پس حس مشترکی هستش که با خیلی ها می تونم داشته باشم
:)
پاسخ:
بعضی ها وقت ها کاری می کنن که ساکت باشی ...
آدمی ساکتی نیستم ، ساکتم کرده بودن :(
پاسخ:
آره خودشه :)) ، جوهرتم تموم نمیشه ! نیازی هم نیست نگرانش باشی ! همیشه هست ...
:)
پاسخ:
عجب نکته سنجی دوست من ! حق داری ! شما با پلاستیک نیا ! شما دست خالی هم بیایی ما خوشحال می شیم
پاسخ:
این عالیه ، خیلی خوبه ... یک دفتر خاطرات مجازی :)
پاسخ:
بعله ...
ممنونم عزیز جان
:)
پاسخ:
ممنون از آرزوی خیرتون :)
پاسخ:
کسانی که در اینترنت زندگی می کنن با احساس ترین موجودات هستن ، بخصوص وبلاگ نویسان عزیز :)
پاسخ:
همینه دیگه ، وقتی انقد تعریف کنی همین میشه ، آدم رو باد می کنین :))
پاسخ:
سلام ...
حرفاتون کاملا برام آشنا بود ، حرف های بود از جنس دل خودم ، و حض کردم واقعا ...
بعله حرفاتون رو خیلی قبول دارم ...
:)